کدام کلیسا راستین است؟
در این دوران پر هیجان، ذهن من در تأملی سخت و بسیار مُشَوَّش بود. … من اغلب به خودم می گفتم: چه کار باید کرد؟ کدامیک از این دستهها درست میگوید؟ آیا همهٔ آنها متّفقاً در اشتباه هستند؟ اگر یکی از آنها راست باشد، آن کدام یک است و من چطور باید آن را بدانم؟
در حالی که جوزف در تکاپوی انتخاب کلیسایی برای پیوستن بود، او برای راهنمایی به کتاب مقدّس روی آورد. او در آنجا خواند: «از خدا بخواه.»
هنگامی که من در گرفتاریهای بزرگ ناشی از جدلهای این دستههای مذهبیون دست و پنجه نرم میکردم، روزی نامۀ یعقوب، باب اول، آیۀ پنجم را میخواندم که میگوید: «اگر كسی از شما فاقد حكمت باشد، آن را از خدا جویا شود و خدایی كه همهچیز را با سخاوت میبخشد و انسان را سرزنش نمیکند، آن را به او خواهد داد.»
هرگز هیچ جزئی از نوشته های مقدّس با قدرتی بیش از آنچه این قطعه در این لحظه در قلب من وارد شد، در دل کسی وارد نشده است. چنان مینمود که دارد با نیرویی عظیم یکایک احساسات قلبیم را به تسخیر خود در میآورد. من بارها و بارها در آن تأمل کردم، با علم به اینکه اگر کسی به حکمت خدا احتیاج میداشت، من آن کس بودم؛ چون نمیدانستم چگونه عمل کنم و مگر اینکه حکمت بیشتری از آنچه در آن زمان داشتم را میتوانستم به دست آورم، هرگز نمیدانستم چه کنم. بخاطر اینکه مربیان مذهبی فرقههای مختلف همان قطعه از نوشته های مقدس را چنان متفاوت از هم درک کرده بودند بطوری که اطمینان به یافتن پاسخی در کتاب مقدس برای آن سؤال را تماماً از میان برده بودند.
پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که یا من میبایست در ظلمت و سرگشتگی باقی بمانم یا در غیر این صورت من باید چنانکه یعقوب رهنمود کرد، عمل کنم؛ که از خدا جویا شوم. مدتی بعد، مصمّم به «جویا شدن از خدا» گردیدم، چون به این نتیجه رسیدم که اگر او به آنانی که از حکمت بی بهرهاند، حکمت اعطا میکند و آنرا سخاوتمندانه و بیملامت میدهد، من هم میتوانم امتحان کنم.