۲۰۱۰-۲۰۱۹
یک میراث گرانبهای امید
2014


یک میراث گرانبهای امید

وقتی تصمیم می گیری که آیا با خدا پیمان ببندی یا پیمانت را نگهداری، شما تصمیم می گیری که آیا یک میراث امید برای آنهائی که ممکن است سرمشق شما را دنبال کنند بگذاری.

برادران و خواهران عزیزم، برخی از شما توسّط مبلغّین مذهبیِ کلیسای عیسی مسیح مقدّسین آخرین زمان به این گردهمایی دعوت شده اید. آن مبلغّین مذهبیِ شاید قبلاً شما را دعوت کرده اند که با خدا ازطریق ِ غسل ِ تعمید پیمان ببندید.

برخی دیگر گوش میدهید زیرا شما دعوت پدرومادر، یک همسر، یا شاید یک کودک، را پذیرفته اید به این امید که شما انتخاب خواهید کرد تا آن پیمانهایی راکه قبلاً باخدا بسته اید دوباره درمرکز زندگی خود قرار دهید. برخی از شما که اکنون گوش میکنید قبلاً تصمیم گرفته اید به ناجی بازگردید وامروزدارید شادمانی خوش آمد گویی ایشان را حس میکنید.

هر کسی که هستید و هرکجا که ممکن است باشید، شما شادی مردم بیشتری را بیشتر از آنچه می توانید تصوّر کنید دردست تان دارید. هر روزوهرساعت شما می توانید تصمیم بگیرید یک پیمان باخدا ببندید یا پیمانت را نگهدادری.

درهرکجایی که شما در مسیر به ارث بردنِ هدیۀ زندگی ابدی هستید، شما فرصت دارید به بسیاری از مردم راه به شادکامی بیشتر را نشان دهید. وقتی تصمیم می گیری که آیا با خدا پیمان ببندی یا پیمانت را نگهداری، شما تصمیم می گیری که آیا یک میراث امید برای آنهائی که ممکن است سرمشق شما را دنبال کنند بگذاری.

من و شما با وعدۀِ چنین ارثی برکت داده شده ایم. من خیلی از شادکامی ام را در زندگی مدیون مردی هستم که هرگز در زندگی فانی ملاقات نکردم. او یتیمی بود که یکی از پدر- پدربزرگانم شد. او یک میراث ارزشمندی از امید برایم پشت سر گذاشت. اجازه دهید برخی از نقشی را که او در ایجاد آن ارث برای من بازی کرد به شما بگویم.

نام او هاینریک آیرینگ بود. او در ثروت بزرگی متولد شده بود. پدر، ادوارد، یک ملک بزرگی در کوبرگ داشت، جائیکه اکنون آلمان است. مادر او ویسکانتس شارلوت وان بلومبرگ بود. پدراو نگهبان زمین برای پادشاه پروس بود.

هاینریک پسراوّل شارلوت و ادوارد بود. شارلوت در سنِِ ٣۱ سالگی درگذشت، بعد ازتولّد ِبچۀ سوّمش. دوارد بزودی بعد از آن درگذشت، پس از از دست دادن ملک و ثروتش دریک ورشکستگی. او تنها۴۰ سال داشت. او سه بچۀ یتیم بجا گذاشت.

هاینریک، پدر-ِ پدر بزرگم، پدرو مادر خود وهم یک میراث بزرگ دنیوی از دست داده بود. او بی پول بود. او درتاریچه اش ثبت کرد که به امریکا رفتن بهترین امید راِ دربردارد. اگرچه او نه خانواده و نه دوستانی در آنجا داشت، او احساس امیدواری در مورد رفتن به امریکا داشت. او اوّل به شهر نیویورک رفت. بعداً به سنت لوئیس، میزُری نقل مکان کرد.

در سنت لوئیس یکی از همکارانش عضو کلیسای مقدّسین آخرین- زمان بود. از او یک کپی از جزوه هایی که توسط ارشد پارلی  پ. پرت نوشته شده بود بدست آورد. او آن را خواند و سپس هرنوشته ای را که او می توانست در مورد مقدّسین آخرین- زمان بدست آورد مطالعه کرد. او دعا کرد تا بداند که آیا براستی فرشتگان به مردم پدیدارشدند، آیا یک پیامبرزنده ای وجود دارد، و آیا اویک دین راست و آشکارشده را پیدا کرده بود.

بعد ازدو ماه مطالعه دقیق ودعا، هاینریک یک رویا داشت که در آن به او گفته شد تعمید بگیرد. مردی که من نام و کشیشی اورا در حافظۀ مقدّس نگه میدارم، ارشد ویلیام براون، قرارشد آن آیین را انجام دهد. هاینریک در یک آبگیر باران در۱۱، مارس   ۱۸۵۵ ، در٣۰:۷ صبح تعمید گرفت.

من باور دارم که هاینریک آیرینگ آن زمان می دانست آنچه را که من امروز به شما آموزش می دهم راست است. او می دانست که شادی زندگی ابدی از طریق همبستگیهای خانوادگی که تا ابد ادامه دارند می آیند. هرچند او به تازگی برنامۀ شادی آورخداوند را یافته بود، او می دانست که امیدش برای ِ شادی ابدی متّکی برآزادگی تصمیم دیگران در پیروی از سرمشق او می بود. امید اش برای شادی ابدی متّکی بر افرادی که هنوز متولّد نشده می بود.

به عنوان بخشی از میراث امید ِخانوادگی مان، او یک تاریخچه ای برای نوادگانش بجا گذاشت.

در آن تاریخچه، می توانم عشق او را برای نوادگانش که او را دنبال خواهند کرد حس کنم. در سخنانش من امیدش را حس می کنم که نوادگانش ممکن است تصمیم بگیرند او را در راه بازگشت به خانۀ بهشتی مان دنبال کنند. او می دانست که یک تصمیم بزرگی نمی بود بلکه بسیاری تصمیم های کوچک. من از تاریخچه اش نقل قول میکنم:

”اززمانی که من برای اوّلین بارسخنرانی ارشد آندروس را شنیدم ... من همیشه به گردهمائی مقدّسین آخرین- زمان رفته ام و در واقع بندرت است، که من از رفتن به گردهمائی قصور] کرده ام[، درهمان حال آن وظیفۀ من است که اینرا انجام دهم.

”من اینرا در تاریخچه ام بیان میکنم تا فرزندانم از سرمشقم دنبال کنند و هرگز غفلت دراین ... وظیفۀ مهم ] گردهمائی[ با مقدسین نکنند.”1

هاینریک می دانست که در جلسات شام خداوند ما می توانستیم وعده های خود را بازنو بکنیم که همیشه ناجی را بیاد داشته و روحِ او را با خود داشته باشیم.

آن همان روح بود که او را در مأموریتی که تنها چند ماه پس از پذیرفتن پیمان تعمیدش فراخوانده شد پایدار ساخت. او به عنوان میراث خود سرمشق خودرا با ایمان بودن در ماموریت شش ساله اش در اراضی سرخپوستان بجا گذاشت. برای مرخّص شدن از ماموریتش، به یک کاروان از اوکلاهما تا سالت لیک سیتی پیوست، یک فاصلۀ تقریباً ۱۱۰۰مایل (۱۷۷۰ کیلومتر).

به زودی بعد از آن، او توسّط پیامبرخدا خوانده شد که به جنوب یوتا نقل مکان کند. از آنجا او به یک درخواست دیگری برای خدمت دریک ماموریت مذهبی در کشور مادرزادی اش آلمان پاسخ داد. او بعداً دعوت یک رسول خداوندعیسی مسیح را برای کمک در ساختن مستعمرات مقدّسین آخرین-زمان در شمال مکزیک پذیرفت. ازآنجا او دوباره به مکزیکو سیتی به عنوان یک مبلّغ مذهبی تمام وقت خوانده شد. او تمام آن دعوت ها را قبول کرد. او در یک قبرستان کوچک در کلونیال وارز، چیهواهوا، مکزیک مدفون است.

من این حقایق را بازگومیکنم نه برای ادعای بزرگی برای او یا برای آنچه که او انجام داد یا برای نوادگان او. من آنها را برای احترام به او بخاطر نمونۀ ایمان و امیدی که در قلب او بود بازگو میکنم.

اوآن دعوت ها را پذیرفت به دلیل ایمان خود دراینکه مسیح رستاخیز شده و پدربهشتی مان به یوسف اسمیت در بیشه ای از درختان درایالت نیویورک ظاهر شده بودند. او آنها را پذیرفت زیرا اوایمان داشت که کلیدهای کشیشی درکلیسای خداوند بازآورده شده اند که با قدرت خانواده ها را پیوند ابدی بدهند، تنها اگر آنها برای نگه داشتن پیمانها یشان ایمان کافی داشتند.

مانند هاینریک آیرینگ، جدّ من، ممکن است شما نخستین کس درخانواده تان هستید که راه را بسوی زندگی ابدی درطول مسیر بستن و نگهداشتن پیمانها با کوشش و ایمان رهبری کنید. هر پیمانی با وظایف و وعده هائی آغاز می شوند. برای همۀ ما، چنانکه آنها برای هاینریک می بودند، آن وظایف باید گاهاً سخت باشند زیراهدف آنها این است که ما را در طول راه حرکت دهند تا برای همیشه با پدر بهشتی و پسرمحبوبش، عیسی مسیح، در خانواده ها زندگی کنیم.

شما این کلمات از کتاب ابراهیم را به خاطر می آورید:

”وآنجا درمیان آنها یکی ایستاد که مانند خدا بود، و او به کسانی که با او بودند گفت: ما پایین خواهیم رفت، زیرا آنجا فضا وجود دارد، و ما از این موادّ می گیریم، و ما یک زمین می سازیم که اینها برآن ساکن باشند؛

”وما آنها را با این راه امتحان خواهیم کرد، تا ببینیم آیا آنها هرآنچه را که خداوند خدای شان به آنها فرمان میدهد انجام خواهند داد؛

”وآنهائی که ازلیّت خود را نگهدارند بر آنها اضافه خواهد شد؛ وآنهائی که ازلیّت خود را نگه ندارند شکوهی درهمان پادشاهی با کسانیکه ازلیّت خود را نگه می دارند نخواهندداشت؛ و آنهائی که دنیای فانی خود را نگه می دارند شکوه برسرشان برای همیشه و همیشه افزوده خواهد شد.”2

نگه داشتن دنیای فانی به پیمان بستن ما با خدا وانجام وفادارانۀ وظایفی که آنها از ما لازم دارند بستگی دارد. برای نگه داشتن پیمانهای مقدّس درتمام عمر، ایمان به عیسی مسیح به عنوان نجات دهنده مان نیازاست.

چونکه آدم و حوّا سقوط کردند، ما وسوسه، آزمایشها و مرگ را به عنوان ارث همگانی داریم. ولیکن، پدردوست داشتنی بهشتی مان به ما هدیۀ پسر محبوبش،عیسی مسیح، را به عنوان ناجی مان داد. آن هدیۀ بزرگ و برکت کفّارۀ عیسی مسیح یک ارث همگانی را می آورد: وعدۀ رساخیز وامکان زندگی ابدی به همۀ کسانی که به دنیا آمدند.

بزرگترین نعمت خدا، زندگی جاودانی، به ما خواهد آمد فقط وقتی که ما پیمانهای ارائه شده را درکلیسای حقیقی عیسی مسیح توسّط خدمتگزارن مجازش می بندیم. بدلیل آنِ سقوط، همۀ ما نفوذ پاک کنندۀ تعمید و دست گذاشتن برسر را برای دریافت هدیه روح القدس نیاز داریم. این آیین ها باید توسّط کسانی که دارای اقتدار کشیشی ِدرست هستند انجام شوند. سپس، با کمک نور مسیح و روح القدس، ما می توانیم تمام پیمانهایی را که با خدا می بندیم نگه داریم ، به ویژه آنهایی که در معابد او ارائه می شوند. تنها بدانگونه، و با آن کمک، هر کسی می تواند برمیراث حقّانه اش بعنوان یک فرزند خدا در یک خانواده برای همیشه ادّعا داشته باشد.

برای برخی که دارند به من گوش می دهند، آن ممکن است تقریباً یک رؤیای بدون امید بنظر رسد.

شما پدرومادران با ایمانی را دیده اید که بخاطرفرزندانی که انتخاب کرده اند پیمانهای خود با خدا را رد کرده یا بشکنند سوگواری می کنند. ولی آن پدر و مادران می توانند آرامش دل وامید از تجربه های پدر و مادران دیگر بدست آورند.

پسرآلما و پسران موصایا شاه از شورش شدید بر علیه پیمانها و فرامین خدا توبه کردند. آلمای جوان پسرخود کورینتون را دید که از گناه بد به خدمت با ایمان برگشت. کتاب مورمون نیز معجزۀ برکنارگذاشتن سنّت های تنفّرلامانیان از درستکاریِ با بستن پیمان برای مرگ به خاطر نگهداری صلح را ثبت می کند

فرشته ای به آلمای جوان و پسران موصایا فرستاده شد. فرشته به دلیل ایمان و دعاهای پدرانشان و مردم خدا آمد. از تأثیرآن نمونه های قدرت کفّاره در قلب های انسان، شما می توانید شجاعت و آسایش دریافت کنید.

خداوند به ما تمام منبع امید را داده است وقتی ما تلاش می کنیم به آنهایی که دوست داریم کمک کنیم میراث ِ ابدی شان را بپذیرند،. او وعده هایی بما داده است که وقتی ما سعی به جمع آوری مردم بسوی اومیکنیم، حتّی زمانیکه آنها در برابر دعوت او برای انجام این کار مقاومت میکنند. مقاومت آنها او را غمگین میکنند، اما او از پا نمی ایستد، و ما هم نباید. او با عشق پایدارش سرمشق کاملی را برای ما میگذارد: ”ودوباره، چند بار من شما را همچون مرغی که جوجه هایش را زیر بال هایش می آورد گرد آورده ام، آری، ای شما مردم خاندان اسرائیل، که افتاده اید؛ آری، ای مردم خاندان اسرائیل، شما که در اورشلیم ساکن هستید، همچنانکه شما افتاده اید؛ آری، چند بارمن شما را همچون مرغی که جوجه هایش را گرد می آورد گرد آورده ام، و شما نخواستید.” 3

ما می توانیم به آن خواستۀ پایدار ناجی برای بازگرداندن همۀ فرزندان روحی پدربهشتی به خانۀ شان با او توکّل کنیم. هر پدرو مادر با ایمان، پدر و مادربزرگ، و اجداد، همان آرزو را هم دارند. پدر بهشتی وناجی سرمشقی کامل در آنچه که ما می توانیم و باید بکنیم هستند. آنها هرگز نیکوکاری را زور نمی کنند زیرا نیکوکاری باید انتخاب شود. آنها نیکوکاری را برای ما قابل تشخیص میکنند، و آنها به ما اجازه می دهند بینیم که میوه های آن خوشمزه است.

هر فردی متولّد شده در دنیا نور مسیح را دریافت میکند، که بما کمک می کند تا آنچه را که درست است و آنچه را که اشتباه است ببینیم و احساس کنیم. خدا خدمتگزاران ِ فانی فرستاده است که می توانند، با روح القدس، در تشخیص آنچه را که او می خواهد انجام دهیم و آنچه را که او منع میکند به ما کمک کنند. خدا انتخاب کردن درست را جذّاب می سازد با اجازه دادن به ما که اثرات انتخابات خود را احساس بکنیم. اگر ما درستی را انتخاب کنیم، ما شادی را خواهیم یافت-به موقع. اگر ما بدی را انتخاب کنیم، اندوه و پشیمانی خواهد آمد-به موقع. این اثرات حتمی هستند. با این حال اغلب برای مقصودی به تعویق انداخته می شوند. اگر برکات فوری بودند، انتخاب کردن درستی ایمان را نمی ساخت. وچون اندوه هم گاهی خیلی به تعویق انداخته می شود، ایمان لازم است تا نیاز برای طلبِ بخشش از گناه را زود حس کنیم نه بعد از اینکه ما اثرات غم انگیز و دردناک را احساس می کنیم.

پدر لیحای بخاطرانتخاباتی که برخی از پسرانش و خانواده های آنان کردند، غم کشید. او مردی بزرگوار و نیک بود- یک پیامبر خدا. او اغلب از ناجی مان،عیسی مسیح، به آنها شهادت داد. او سرمشقی از اطاعت و خدمت بود هنگامی که خداوند او را خواند تا تمام اموال دنیوی خود را بخاطر ِ نجات دادن خانواده اش از نابودی ترک کند. درآخرین لحظۀ پایان زندگی اش، او هنوز به فرزندانش شهادت می داد. مانند ناجی- وبا وجود توانائی اش در تشخیص دادن دلهای آنها و دیدن هردو آیندۀ غمگین و فوق العاده- لیحای دستهایش را دراز نگه داشت تا خانواده اش را به سوی رستگاری جلب کند.

امروزمیلیون ها نفر ازنوادگان پدرلیحای امید او را برای آنها تصدیق میکند.

شما و من چه می توانیم ازسرمشق ِ لیحای یاد بگیریم؟ ما می توانیم از سرمشقش مطالعۀ ِ کتابهای مقدّس را با دعا و با مشاهده انجام دهیم.

من پشنهاد می کنم که شما هردو نمای کوتاه و بلند را در نظر بگیرید وقتی سعی میکنید ارث امید را به خانوادۀ تان بدهید. درکوتاه مدّت، مشکلاتی وجود خواهند داشت و شیطان غرّش خواهد کرد. وچیزهایی وجود دارند که باید صبورانه، با ایمان، درانتظارشان باشی، بدانید که خداوند در زمان خود و به راه خود عمل می کند.

چیزهایی هستند که شما می توانید در اوایل انجام دهید، وقتی آنهایی را که شما دوست دارید جوان هستند. به یاد داشته باشید که دعای خانوادگی روزانه، مطالعۀ خانوادگی کتابهای مقدّس ، و ابرازِ شهادت مان در جلسۀ شام خداوند آسانتر و موثّر ترند وقتی فرزندان کوچک هستند. فرزندان کوچک معمولاً بیشتر از آنکه ما تشخیص می دهیم نسبت به روح حسّاس هستند.

هنگامی که آنها مسن تر هستند، سرودهایی را که با شما خوانند بیاد خواهند آورد. حتّی بیشتر از بیاد داشتن موسیقی، آنها کلمات نوشته های مقدّس و شهادت را بیاد خواهند آورد. روح القُدس می تواند همۀ چیزها را به یادشان آورد، امّا کلمات کتاب نوشته های مقدّس و سرودها بیشترازهمه بیاد خواهند ماند. آن خاطرات یک کششی وارد خواهند کرد که شاید آنها را برگردانند وقتی که برای مدّتی سرگردان می شوند، احتمالاً برای سال ها ، ازگذرگاه خانه به زندگی ابدی.

ما نیاز به نمای بلند خواهیم داشد هنگامیکه آنهایی را که دوست داریم کشش های دنیا را احساس کرده وبنظر می آید ابر شک ایمانشان را در بر ِگرفته است. ما ایمان، امید، و صدقه برای هدایت ِما و تقویت آنها داریم.

من آنرا به عنوان یک مشاور به دو پیامبر زندۀ خدا دیده ام. آنها افرادی با شخصیت های منحصر به فردهستند. با این حال به نظر می رسد آنها خوشبینی ثابتی را در اشتراک دارند. وقتی کسی یک نگرانی در مورد چیزی در کلیسای ابراز میکند، پاسخ مکرّرِ آنها اینست ” آه، همه چیز درست خواهند شد.” آنها معمولاً در مورد ِ آن مشکل بیشتر ازآن مردمی که ابراز نگرانی می کنند می دانند.

آنها همچنین راه ِخداوند را میدانند، و بنابراین آنها همیشه دربارۀ حکومت او امیدوارهستند. آنها می دانند او دررأس آن است. او تمام-قدرتمند است و او اهمیّت می دهد. اگر شما به او اجازه دهید که رهبر خانواده تان باشد، همه چیز درست خواهد شد.

به نظر می رسید بعضی از بازماندگان هاینریک آیرینگ سرگردان شده اند. اما بسیاری از نوه-نتیجه های او به معابد خدا در ۰۰:٦ صبح برای انجام آیین برای اجدادی که آنها هرگزندیده اند می روند. آنها بخاطرِآن میراث امیدی که او به جا گذاشت می روند. او یک ارثی به جا گذاشت که توسّط بسیاری از نوادگانِش ادّعا می شود.

پس ازهمۀ آنچه ما می توانیم درایمان انجام دهیم ، خداوند امید ِ ما را برای برکات برای خانواده های مان بیشتر از آنچه ما می توانیم تصوّر کنیم تصدیق خواهد کرد. اوخواستار ِ بهترین برای آنها و برای ما ، به عنوان فرزندان اش است.

همۀ ما فرزندان یک خدای زنده هستیم. عیسای ناصری پسر محبوب ا و و ناجی رستاخیز شدۀ ما است. این کلیسای او است. در آن کلیدهای کشیشی وجود دارند، و بنابراین خانواده ها می توانند ابدی باشند. این میراث امید ِ بی بهای ما است. من شهادت می دهم آن راست است بنام خداوندعیسی مسیح ، آمین.

چاپ