از پی من بیا ۲۰۲۴
صداهای احیای مژده: تجلی‌های روحانی و معبد کرتلند


«صداهای احیای مژده: تجلی‌های روحانی و معبد کرتلند،» از پی من بیا — برای خانه و کلیسا: اصول و پیمان‌ها ۲۰۲۵ (۲۰۲۵)

«تجلی‌های روحانی و معبد کرتلند،» از پی من بیا — برای خانه و کلیسا: ۲۰۲۵

نماد صداهای احیای مژده

صداهای احیای مژده

تجلی‌های روحانی و معبد کرتلند

نقاشی از معبد کرتلند

در زیر، سخنان مقدّسین روزهای آخر آمده است که در معبد کرتلند، در طول وقف آن و در سایر جلسات بعد از آن، حضور داشتند. بسیاری تجربیات خود را به آنچه وقتی مقدّسین باستانی در روز پنطیکاست «از عالم بالا با قدرت آراسته شدند»تجربه کردند، تشبیه کردند (لوقا ۲۴: ۴۹؛ همچنین رجوع کنید به کارهای رسولان ۲: ۱–۴؛ اصول و پیمان‌ها ۱۰۹: ۳۶–۳۷).

اِلیزا آر. اِسنو

Portrait photograph of Eliza R. Snow seated in a chair.

«مراسم آن وقف شاید تکرار شود، اما هیچ زبان خاکی نمی‌تواند تجلی‌های ملکوتی آن روز بیاد ماندنی را توصیف کند. فرشتگان بر برخی پدیدار شدند، در حالی که حس حضوری الهی برای همهٔ حاضران درک شد، و هر قلبی مملو از «شادی غیرقابل بیان و پر از شکوه» بود.

سیلویا کاتلِر وِب

«یکی از اولین خاطرات من خاطرهٔ وقف معبد بود. پدرم ما را روی دامان خود گرفت و به ما گفت که چرا می‌رویم و وقف یک خانه برای خدا چه معنایی دارد. و اگرچه در آن زمان خیلی کوچک بودم، اما به وضوح آن مناسبت را به خاطر دارم. من می‌توانم در گذر سال‌ها به گذشته نگاه کنم و جوزف پیامبر را همانطور که آنوقت دیدم ببینم، که وقتی در آن روز بیاد ماندنی صحبت می‌کرد، دستانش را رو به آسمان بالا برده بود، چهره‌اش خاکستری و رنگ‌پریده، و اشک بر گونه‌هایش جاری بود. به نظر می‌رسید که تقریباً همه اشک می‌ریختند. آن خانه به قدری شلوغ بود که بچه‌ها بیشتر روی دامان افراد مسن‌تر نشسته بودند؛ خواهرم روی پای پدرم نشسته بود، من روی پای مادرم. من حتی می‌توانم لباس‌هایی را که پوشیده بودیم به یاد بیاورم. در آن زمان از نظر ذهنی من خیلی کوچک بودم تا بتوانم تمام اهمیت همهٔ این چیزها را درک کنم، اما با گذشت زمان این بیشتر و بیشتر بر عمق وجودم نشست، و بسیار شکرگزار هستم که افتخار حضور در آنجا را داشتم.»

الیور کاودِری

Head and shoulder portrait of Oliver Cowdery in suit and tie.

«شب با دبیرانِ کلیسا در خانهٔ سَروَر ملاقات کردم. روح‌ مقدّس جاری شد — شکوه خدا را دیدم که مانند ابر بزرگی پایین آمد، و بر خانه نشست، و همانند باد شدید تندی معبد کرتلند را پر کرد. من همچنین دیدم که زبانه‌های آتش از هم جدا گشته همچون آتش بر بسیاری قرار گرفته است، … در حالیکه آنها به زبان‌های دیگر صحبت می‌کردند و نبوّت می‌کردند.

بنجامین براون

«رؤیت‌های بسیاری [دیده شد]. کسی دید که شبه بالش یا ابری بر روی خانه قرار گرفته است، به درخشانی زمانی که خورشید همچون طلا بر ابری می‌تابد. دو نفر دیگر سه شخصیت را دیدند که در اتاق غوطه‌ور بودند با کلیدهای درخشانی در دستانشان، و همچنین یک زنجیر نورانی در دستانشان.»

اورسن پِرَت

Portrait engraving of Orson Pratt

«خدا آنجا بود، فرشتگان او آنجا بودند، روح‌القدس در میان مردم بود … و آنها از تاج سر تا کف پاهایشان از قدرت و تأثیر روح‌القدس پر شدند.»

نانسی نائومی الکساندر تریسی

«[وقتی ساختِ] معبد تمام شد و وقف شد … آن دو روز از شادترین روزهای زندگی من بود. سرود مناسبی که برای این مناسبت ساخته و سروده شد «روح خدا همچون آتش می‌سوزد» بود. این حقیقتاً راست بود که نفوذ آسمانی بر آن خانه بود. … من احساس کردم بهشت ​​روی زمین بود.»

یادداشت‌ها

  1. در ادوارد دابلیو. تولیج، The Women of Mormondom، سال (۱۸۷۷) ۹۵.

  2. در کارل ریکس اندرسن، Joseph Smith’s Kirtland: Eyewitness Accounts [جوزف اسمیت کرتلند: روایت‌های شاهدان عینی] سال (۱۹۹۶)، ۱۸۲–۸۳.

  3. دفتر خاطراتِ آلیور کادری، مارس. ۲۷، ۱۸۳۶، کتابخانهٔ تاریخچهٔ کلیسا، سالت لیک سیتی.

  4. نامهٔ بنجامین براون به همسرش، سارا، حدود آوریل ۱۸۳۶، مجموعهٔ خانوادگیِ بنجامین براون، کتابخانه تاریخچهٔ کلیسا، سالت لیک سیتی؛ نشانه‌گذاری و حروف بزرگ مدرن شده است.

  5. بریگام یانگ، «اظهارات،» Deseret News، ژانویه. ۱۲، ۱۸۷۶، ۷۸۸.

  6. در ریچارد ائی. تِرلی جونیور. و بریتانی اِی. چَپمَن، ویرایش، Women of Faith in the Latter Days [زنانِ ایماندار در آخرین زمان] سال (۲۰۱۱)، ۱: ۴۴۲.