۲۰۱۰-۲۰۱۹
از طریق چشم خدا
2015


7:0

از طریق چشم خدا

برای خدمت مؤثّرانه به دیگران، ما باید آنها را از طریق چشم پدر و مادران شان، از طریق پدر بهشتی ببینیم.

برادران و خواهران عزیزم، از تأئید کردن من دیروز بعنوان عضو گروه دوازده رسولان تشکّر می کنم. بیان اینکه چقدر آن برایم معنی دارد سخت است. من مخصوصاً از تأئید رأی دو تا زن فوق العاده در زندگی من سپاسگزارم: همسرم، روت، و دخترمان، اشلی.

فراخوانی من شواهد فراوان به حقیقت بیان خداوند در اوایل این دوره می دهد: ”که کاملیّت مژدۀ من ممکن است توسّط مردان ضعیف و ساده به تمام نقاط دنیا اعلام شود.”١ من یکی از آن مردان ضعیف و ساده هستم. ده ها سال پیش، وقتی من بعنوان اُسقف یک بخش در شرق ایالات متّحده فرا خوانده شدم، برادرم، کمی مسن تر و عاقلتر از من، بمن تلفن کرد. او گفت، ”لازم است بدانی که خداوند ترا بخاطر کاری که کرده ای فرا نخوانده است. در مورد تو، شاید علیرغم آنچه که کرده ای . خداوند ترا فرا خوانده که آنچه را که لازم دارد از طریق تو انجام دهد، و آن انجام خواهد گرفت اگر به خواستۀ او عمل کنی.” من تشخیص می دهم که آن حکمت از یک برادر بزرگتر امروز حتّی معنی بیشتری دارد.

چیز شگفت انگیزی در مأموریّت دینی اتّفاق میفتد وقتی او تشخیص می دهد که فرا خوانی در بارۀ او نیست؛ بلکه، آن در بارۀ خداوند، کار او، و فرزندان پدر بهشتی است. من احساس می کنم که این در بارۀ یک رسول هم حقیقت دارد. این فرا خوانی در بارۀ من نیست. آن در بارۀ خداوند، کار او، و فرزندان پدر بهشتی است. فرقی نمی کند که چه مسؤلیّت یا فرا خوانی در کلیسا دارید، برای خدمت با قابلیّت، یک شخص باید با این دانش خدمت کند که هر کسی را که ما خدمت می کنیم ”یک پسر و دختر روحی محبوب والدین بهشتی هستند، و برای این خاطر … یک طبیعت و سرنوشت الهی دارند.”٢

در شغل قبلی، من یک جرّاح قلب بوده تخصّص در نارسائی و پیوند قلب داشتم، مسؤل خیلی از بیمارانی که به شدّت مریض بودند. همسر من به شوخی می گوید که بیمار من بودن یک نشانۀ بدی بود. از شوخی گذشته، من خیلی ها را دیدم که مردند، و من یک نوع فاصلۀ عاطفی ایجاد کردم وقتی عمل بر وفق مراد نرفت. آن طوری، احساسات غمگینی و نا امیدی ملایم شدند.

در سال ۱۹۸٦، یک مرد جوان بنام چد یک نارسائی قلبی ایجاد کرد و احتیاج به پیوند قلب داشت. او به مدّت ۱۵سال زندگی کرد. چد تا آنجائی که توانست تلاش کرد که سالم بماند و یک زندگی معمولی تا حدّ امکان داشته باشد. او در یک مأموریّت خدمت نمود، کار کرد، و یک پسر فداکار برای پدر و مادرش بود. امّا، چند سال آخر عمرش، چالش انگیز بودند، و او اغلب در بیمارستان بسر برد.

یک عصر، او را بخاطر ایست قلبی کامل به قسمت اورژانس بیمارستان آوردند. من و همکارانم به مدّت زیادی برای باز سازی دوران خونش تلاش کردیم. سرانجام، آشکار شد که چد قابل احیا شدن نیست. ما تلاش های بیهودۀ خود را متوقّف ساختیم، و من او را مرده اعلام کردم. هر چند غمگین و نا امید، رفتار حرفه ای خود را حفظ کردم.من با خودم فکر کردم، ”چد پرستاری خوب داشته است. او بیشتر از آنچه انتظار می رفت زندگی کرده است.” امّا آن فاصلۀ عاطفی در هم شکست، وقتی پدر و مادرش به اطاق اورژانس آمدند و پسرشان را در روی برانکار دیدند. برای اولّین بار، من چد را از طریق چشم پدر و مادرش دیدم. من مشاهده کردم که آنها امید ها و انتظارات بزرگی برای او داشتند، آرزوی اینکه او یه خورده طولانی تر و یه خورده بهتر زنده می ماند. با این آگاهی، من شروع کردم به گریه کردن. بر عکس آنچه که انتظار می رفت و با یک عمل مهربانانه که من هر گز فراموشش نخواهم کرد، پدر و مادر چد به من آرامش دادند.

من حالا تشخیص می دهم که برای خدمت مؤثرانه به دیگران، ما باید آنها را از طریق چشم پدر و مادر، از طریق چشم پدر بهشتی ببینیم. تنها آن موقع می توانیم ارزش واقعی یک روح را درک کنیم. تنها آن موقع می توانیم عشقی را که پدر بهشتی برای همۀ فرزندانش دارد حس کنیم. تنها آن موقع می توانیم مراقبت ناجی را در بارۀ آنها حس کنیم. ما نمی توانیم کاملاً به تعهّد میثاق خود عمل کرده با آنهائی که گریه می کنند گریه کنیم و به آنهائی که آرامش نیاز دارند آرامش بدهیم تا اینکه آنها را از طریق چشم خدا ببینیم.٣ این بینش گسترده شده قلب های ما را به نا امیدی ها، ترسها، و دل شکستگی های دیگران باز خواهد کرد. امّا پدر بهشتی ما را کمک کرده و آرامش خواهد بخشید، همانطوری که پدر و مادر چد سالها پیش مرا در اطاق اورژانس آرامش دادند. ما چشم هائی لازم داریم که می بینند، گوش هائی که می شنوند، و قلب هائی که می دانند و احساس می کنند اگر ما در انجام امدادی باشیم که رئیس توماس اس. مونسون غالباً ما را تشویق می کند.۴

تنها وقتی ما از طریق چشم خدا می بینیم می توانیم ”از عشق خالص مسیح پُر شویم.”۵ هر روز باید از خدا در خواست صدقه کنیم. مورمون نصیحت کرد: ”بنابراین، برادران محبوب من، با تما انرژی قلب به خدا دعا کنید، که پُر از عشق او گردید، که بر آنهائی که پیروان راستین پسرش، عیسی مسیح هستند، عطا گشته است.”٦

از صمیم قلب می خواهم که پیرو راستین عیسی مسیح باشم.۷ من او را دوست دارم. به او عشق می ورزم. من از واقعیّت زنده بودنش گواهی می دهم. من گواهی می دهم که او مسیح تدهین شده است. من از بخشش، شفقت، و عشق غیر قابل مقایسه اش گواهی می دهم. من گواهیم را به رسولان دیگری که، در سال ۲۰۰۰، بیان کردند ”که عیسی مسیح زنده است، پسر جاودانۀ خدا. … او نور، زندگی، و امید دنیاست.”۸

من گواهی می دهم که خداوند احیا شده، همراه خدا، پدر بهشتتی ما، در آن روز در سال۱۸۲۰ در یک بیشه ای در ایالت شمالی نیویورک، همانطور که یوسف اسمیت گفت ظاهر شد. کلید های کشیشی که آئین های رستگاری و جلالت را قادر می کنند امروز در روی زمین هستند. من آنرا می دانم. بنام عیسی مسیح، آمین.

یاد داشتها

  1. Doctrine and Covenants 1:23.

  2. “The Family: A Proclamation to the World,” Liahona, Nov. 2010, 129; read by President Gordon B. Hinckley as part of his message at the general Relief Society meeting held on September 23, 1995, in Salt Lake City, Utah.

  3. See Mosiah 18:8–10.

  4. See, for example, Thomas S. Monson, “To the Rescue,” Liahona, July 2001, 57–60; “Our Responsibility to Rescue,” Liahona,  Oct. 2013, 4–5. President Monson reiterated these concepts in his message to General Authorities on September 30, 2015, reminding those assembled that he was reemphasizing the message he gave to General Authorities and Area Seventies in training meetings at the April 2009 general conference.

  5. Moroni 7:47.

  6. Moroni 7:48.

  7. See Doctrine and Covenants 18:27–28 :

    “And the Twelve shall be my disciples, and they shall take upon them my name; and the Twelve are they who shall desire to take upon them my name with full purpose of heart.

    “And if they desire to take upon them my name with full purpose of heart, they are called to go into all the world to preach my gospel unto every creature.”

  8. “The Living Christ: The Testimony of the Apostles,” Liahona, Apr. 2000, 3. In citing this here, I figuratively add my signature to the document, witnessing to the selfsame testimony provided by those Apostles.