۲۰۱۰-۲۰۱۹
لمس شفابخش منجی
کنفرانس عمومی اُکتبر 2019


2:3

لمس شفابخش منجی

وقتی که ما به سوی او می رویم، خدا به نجات ما می آید، چه ما را شفا دهد یا چه ما را نیرومند کند تا با هر موقعیتی روبرو شویم.

در حدود دو هزار سال پیش، منجی پس از آموختن خوشبختی واقعی و سایر اصول های مژده از کوه پایین آمد. در حالی که می رفت، یک مرد جذامی نزد او رفت. آن مرد با احترام در مقابل مسیح زانو زده، جویای رها شدن از درد و رنج خود بود. تقاضای او ساده بود، ”ای سَروَر، اگر بخواهی، می توانی مرا پاک سازی.“

منجی دست خود را دراز کرده و، او را لمس نمود، گفت، ”می خواهم: پاک شو.“۱

ما در اینجا می آموزیم که منجی همیشه می خواهد ما را برکت دهد. امکان دارد برخی برکت ها بلافاصله فرا برسند، برخی دیرتر، و شاید برخی بعد از این زندگی به واقعیت برسند، اما در وقت مناسب برکتها خواهند رسید.

مانند آن جذامی، ما نیز می توانیم با قبول ارادۀ او آسایش و توانایی پیدا کنیم و بدانیم که او می خواهد ما را برکت دهد. ما می توانیم قدرت داشته باشیم که با هر چالشی مواجه بشویم، ازجمله هر نوع وسوسه، و درک و تحمل برای شرایط خود داشته باشیم. حتماً، قدرت تحمل منجی عمیق تر شد وقتی که در بحرانی ترین لحظات زدنگی اش به پدرش گفت، ”ارادۀ تو انجام شود.“۲

آن جذامی درخواست خود را با روش تُند یا پرغرور انجام نداد. سخنان وی با برخوردی فروتن نشانگر بود، در حالی که او با انتظار بود همچنین او صمیمانه مایل بود ارادۀ منجی به انجام برسد. با این نمونۀ برخورد ما باید به سوی مسیح برویم. باید به سوی مسیح برویم با اطمینانی که می دانیم ارادۀ او در این زمان فانی و در حیات ابدی ما همیشه بهترین است. او یک دید ابدیی دارد که شاید ما همیشه نداریم. ما با خواست صمیمانه ای باید به سوی مسیح برویم که مانند او، خواستِ پدر خواست ما را دربر بگیرد.۳ این ما را برای حیات ابدی آماده می سازد.

بسیار سخت می توان تصور کرد که وقتی آن مرد جذامی به سوی منجی رفت چه درد جسمی و عاطفی می کشید. جذام روی اعصاب و پوست اثر می گذارد و باعث ناتوانایی و آسیبناکی می شود. علاوه بر این، منجر به ننگ بزرگ اجتماعی می شود. شخصی که مبتلا به جذام است مجبور می شود عزیزان خود را ترک کند و از جامعه جدا شود. به جذامی ها با اندیشۀ ناپاکی جسمی و روحی نگاه می کردند. به همین دلیل، نیاز بود که جذامی ها بر طبق قانون موسی لباس های پاره بپوشند و در اجتماع با صدای بلند خود را ”نجس“ اعلام کنند.۴ مریز و حقیر شمرده، چذامی ها در خانه ها یا قبر های متروکه زندگی می کردند.۵ بعید نیست که وقتی این جذامی به نزد منجی رفت از نظرجسمی و روحی بسیار شکسته شده بود.

گاهی - تا حدی، امکان دارد ما نیز بخاطر اقدامات خود یا اقدامات دیگران چه بتوانیم کنترل کنیم یا نه، احساس شکستگی داشیه باشیم. در این لحظات، ما می توانیم خواست خود را در دست او قرار دهیم.

چند سال پیش، فقط دو هفته قبل از عروسی یکی از فرزندانمان، زلما، همسر عزیزم، نیمه بهتر من—خبرهای سختی دریافت کرد. او یک غدۀ سریع رشد در غدۀ پاروتید داشت. صورتش شروع کرده بود به باد کردن، و نیاز بود که فوراً تحت یک عمل جراحی مشکل قرار گیرد. بسیار افکار از ذهن او جاری شد و او را نگران کرد. آیا این یک غدۀ بدخیم بود؟ بدنش چگونه ترمیم می یابد؟ آیا صورتش فلج می شد؟ تا چه حدی درد خواهد داشت؟ آیا صورتش به طور دائمی زخمی خواهد ماند؟ آیا آن غده دوباره باز خواهد گشت؟ آیا او می تواند در عروسی پسرمان شرکت کند؟ وقتی در اتاق جراحی دراز کشیده بود، احساس شکستگی داشت.

در همان لحظۀ ضروری، روح به او نجوا کرد که باید خواست سَروَر را قبول کند. سپس او تصمیم گرفت که توکل به خدا کند و قبول کند. احساس شدیدی کرد که ارادۀ سَروَر بهترین نتیجه ای برای او خواهد بود. با این فکر او بیهوش شد.

بعداً، او در دفتر خاطرات خود شعری نوشت: ”روی میز جراحی من در پیشگاه تو تعظیم کرده و به ارادۀ تو تسلیم شده، به خواب رفتم. می دانستم که می توانم به تو اطمینان کنم، و هیچ بدی از تو نمی آید.“

او در واگذار کردن خواست خود به پدر توانایی و آسایشی پیدا کرد. آن روز، خدا برکت عظیمی به او نصیب کرد.

در هر شرایطی که هستیم، می توانیم ایمانمان را بکار ببریم تا به سوی مسیح رویم و خدایی را پیدا کنیم که می توانیم به او اعتماد داشته باشیم. یکی از فرزندان ما، گابریل، روزی چنبن نوشت:

پیامبر گفت، چهرۀ خدا چون خورشید درخشنده تر است

و موی سر او سفیدتر از برف است

و صدایش مانند شورش رودخانه غرش می کند،

و در کنارش آدم هیچی نیست. …

وقتی که متوجه می شوم که من هم هیچی نیستم از پا می افتم.

و تنها در این صورت، ناشیگران به سمت خدایی که می توانم اعتماد کنم، می روم.

و تنها در این صورت می توانم آن خدایی را که به او اعتماد دارم را پیدا کنم.۶

خدایی که متوانیم به او اعتماد کنیم امید ما را جسور می سازد. ما می توانیم به او اعتماد کنیم زیرا او ما را دوست می دارد و در همۀ شرایط آنچه که بهتر است را برای ما می خواهد.

به دلیل قدرت امید بود که آن جذامی نزد او رفت. دنیا به او هیچ راه حل و حتی هیچ آسایشی نداده بود. بنابراین، لمس سادۀ منجی شاید یک حسی مانند یک نوازش به تمام روان او داده بود. برای آن لمس منجی، ما فقط تصور می کنیم که چه احساسات عمیق سپاسگزاری به آن جذامی داده شد، مخصوصاً وقتی که این کلمات را شنید ”می خواهم؛ پاک شو.“

درآن داستان گفته شده که ”او فوراً از جذام خود شفا یافت.“۷

ما نیز می توانیم لمس محبوب و شفا بخش منجی را حس کنیم. چه خرسندی، امید، و قدر دانی در روان ما به وجود می آید وقتی که می دانیم او می خواهد ما پاکیزه شویم. وقتی که ما به سوی او می رویم، خدا به نجات ما می آید، چه ما را شفا دهد یا چه ما را نیرومند کند تا با هر موقعیتی روبرو شویم.

به هر حال، قبول کردن خواست او—نه خواست ما – به ما کمک می کند که درکی برای شرایطمان داشته باشیم. هیچ چیز بدی از خدا نمی آید. او می داند چه چیزی برای ما بهتر است. شاید او فوراً بارمان را برطرف نکند. گاهی می تواند بار ما را سبکتر کند، همانطور که برای آلما و مردمانش کرد.۸ در نهایت، به خاطر پیمانها، بارهای سنگین چه در این زندگی و یا چه در رستاخیزی مقدس برداشته خواهند شد.۹

آرزوی صمیمانه ای که خواست او انجام شود، همراه با درک ماهیت الهی بازخریدمان، چنین ایمانی که آن جذامی نشان داد تا پاک شود را در ما پروش می دهد. عیسی مسیح خدای محبّت، خدای امید، خدای شفا، و خدایی است که می خواهد به ما برکت دهد و به ما کمک کند تا پاکیزه باشیم. حتی قبل از اینکه به زمین آید او برای ما چنین می خواست و داوطلبانه آمد تا وقتی که در سرپسچی می افتیم ما را نجات دهد. همین را در باغ جتسیامانی می خواست وقتی با درد و رنج غیر قابل درک انسان روبرو شد تا هزینۀ گناه هان را بپردازد. در اکنون نیز در حالی که برای ما نزد پدر استدعا می کند، او برای ما همین چیز را می خواهد.۱۰ برای این دلیل هنوز صدای او این دعوت را می دهد ”بیایید نزد من ای زحمتکشان و گران باران و من به شما آسایش خواهم داد.“۱۱

او می تواند ما را شفا دهد و به بالا بکشد زیرا او توانایی آن را دارد. او همۀ دردهای جسمی و روحی را بر خود گرفت تا دلش پر از رحمت باشد تا بتواند برای همه چیز به ما کمک کند و ما را شفا دهد و به بالا برد.۱۲ ابینادی کلمات اشعیا را به زیبایی و تاثرانگیزانه گفت:

”بدرستی او غمهای ما را بر خود گرفته است و اندوه های ما را بر خود کشیده است. …

” … او برای سرپیچی های ما زخمی شد، او برای نابکاری های ما کبود شد؛ تنبیهِ آرامش ما بر او قرار گرفت؛ و با زخم های او ما درمان شده ایم.“۱۲

همین مفهوم در این شعر آموخته می شود:

”ای نجار ناصره،

این دلی را که بیش از ترمیم شکسته،

این جانی را که دم مرگ ایستاده،

آه نجار، می توان ترمیم دهی آنها را؟“

و به خاطر محبتش و آمادگی کمک رساندنش،

زندگی شیرینش درون زندگی

شکستۀ ما بافته شده تا با هم دیگر

به عنوان یک آفرینش جدید—”همه چیز از نو بایستد.“

”[آرزوی] [یک] دل شکسته،

آرزومند، جاه طلب، امیدوار، و ایمان دار،

به عنوان یکی کامل بساز،

ای، نجار ناصره!“۱۴

اگر احساس می کنید به هیچ وجه پاک نیستید، اگر شکسته احساس می کنید، لطفاً بدانید که می توانید پاکیزه شوید، می توانید ترمیم یابید، زیرا او شما را دوست می دارد. اطمینان داشته باشید که هیچ چیز بدی از او نخواهد آمد.

چون او ”پایین به زیر همۀ چیزها رفت،“۱۵ او این امکان را می دهد که همه چیزهای شکسته شده در زندگی مان ترمیم یابد، و بدین ترتیب می توانیم با خدا آشتی کنیم. به وسیلۀ او همه چیز آشتی داده می شود ”و بوسیلۀ خون مسیح بر روی صلیب، صلح“ بین خدا و هر آنچه که در آسمان و زمین است، برقرار گرفته می شود.۱۶

بیایید به سوی مسیح برویم و اقدامات لازم را انجام دهیم. همانطوری که به سوی او می رویم، امیدوارم که برخورد ما چنین بگوید، ”ای سَروَر، اگر بخواهی، می توانی مرا پاک سازی.“ اگراین کار را انجام دهیم، می توانیم لمس شفابخش استاد، با صدای محبّت آمیزش را بشنویم که می گوید: ”می خواهم: پاک شو.“

منجی خدایی است که ما می توانیم به او اعتماد کنیم. او مسیح است، آن تدهین شده، آن رهایی بخشی که من به نام مقدس او گواهی می دهم، حتی عیسی مسیح، آمین.