چرا ازدواج، چرا خانواده
یک خانواده که بر روی ازدواج یک مرد و یک زن بنا شده بهترین زمینه را برای پیشرفت کردن برنامۀ خدا تهیّه میکند.
بالای در بزرگ غربی مشهور وست مینستر ابی در لندن، انگلستان، ١٠ مجسّمۀ شهیدان مسیحی قرن ٢٠ قرار دارند. در میان آنها دیتریک بونحافر، یک دین شناس نابغ آلمانی متولّد ١٩٠٦ است 1 بونحافر یکی از منتقدین بی پردۀ دیکتاتوری ناتزی ها و رفتار آنها با یهودیان و دیگران شد. اوبخاطر مخالفت فعّالانه اش به زندان انداخته شد و سرانجام در بازداشتگاه اسرای سیاسی اعدام شد. بونحافر نویسندۀ پرکاری بود، و بعضی از نوشته های مشهورش نامه هائی هستند که زندانبان های هم عقیده کمکش کردند قاچاقی به بیرون بفرستد، بعد ها آنها بعنوان نامه ها وجزوه ها از زندان منتشر شدند.
یکی از نامه هایش به خواهر زاده اش قبل از عروسی او بود. آن دارای این بینشهای بسزائی بود: ”ازدواج بیشتر از عشق تان برای همدیگر است. … در عشقتان تنها شما دو تا خودتان را در دنیا می بینید، امّا در ازدواج شما یک حلقه ای هستید در زنجیرۀ نسلها، که خدا باعث می شود برای جلال خود بوجود آید و بوقوع پیوندد، و به پادشاهی اش بخواند. در عشق تان شما تنها بهشت شادی خودتان را می بینید، امّا در ازدواج شما در یک سمت مسئولیّت داشتن برای دنیا و انسان قرار می گیرید. عشق شما دارائی شخصی خودتان است، امّا ازدواج بیشتر از چیزی که شخصی است می باشد—آن یک مقام، یک سمت است. آنطور که تاج است و نه فقط اراده برای حمکرانی، که پادشاه را می سازد، همانگونه، ازدواج است، و نه فقط عشق تان برای یکدیگر که شما را در نظر خدا و انسان پیوند می دهد. … بنابراین عشق از شما میاید، امّا ازدواج از بالا، از خدا میاید.”2
به چه طریق ازدواج بین یک مرد و یک زن فراتر از عشق آنها برای یکدیگر و شادی خود شان می شود تا اینکه به ”یک سمت مسئولیّت داشتن برای دنیا و انسان” تبدیل شود؟ به چه نحوی آن ”از بالا، از خدا” می آید؟ برای درک، ما باید به آغاز بر گردیم.
پیامبران آشکار کرده اند که ما اوّل به صورت ارواح وجود داشتیم و اینکه به ما شکل، یا بدن های روحی، توسّط خدا داده شد، در نتیجه فرزندان روحی او شدیم—پسران و دختران والدین بهشتی.3 دراین زیست روحی پیش از زندگی فانی، زمانی آمد که برای پیشبرد خواست او که ما ”توانستیم دارای امتیاز پیشرفت کردن مثل او بشویم،”4 پدربهشتی مان یک برنامۀ قادر کننده ای را آماده ساخت. در کتاب مقدّس به آن نام های مختلفی داده شده است، از جمله ”برنامۀ رستگاری،”5 ”برنامۀ بزرگ شادی،”6 و ”برنامۀ باز خریداری.”7 دو هدف اصلی آن برنامه به ابراهیم در این کلمات توضیح داده شد:
”وآنجا یکی در میان آنها ایستاد که مانند خدا بود، و او به کسانی که با او بودند گفت: ما به پائین خواهیم رفت، زیرا آنجا فضا وجود دارد، و ما از این مواد خواهیم گرفت، و زمینی را خواهیم ساخت که روی آن این [ارواح] ساکن شوند؛
”و ما از این راه آنها را امتحان خواهیم کرد، تا ببینیم اگر آنها همۀ چیزهائی را که خداوند خدایشان فرمان داده انجام خواهند داد؛
”و آنهائی که زندگی اوّلیۀ خود را حفظ کنند بر آنها اضافه خواهد شد؛ … و آنهائی که زندگی دوّم خود را حفظ کنند شکوه همیشگی و ابدی بر سرشان اضافه خواهد شد.”8
سپاس به پدر بهشتی مان، ما قبلاً به موجودات روحی تبدیل شده بودیم. اکنون او به ما یک راه برای تکمیل یا کامل شدن آن موجود را ارائه می داد. اضافه کردن عنصر جسم برای داشتن زیست و شکوه کاملی که خود خدا دارا می باشد، ضروری است. اگر، بهنگام بودن با خدا در دنیای روح قبل از زندگی فانی، موافقت کردیم در برنامۀ او شرکت کنیم—یا به عبارت دیگر ”زندگی اولیّۀ [خود] را حفظ کنیم”—بر ما ”اضافه می شد” با یک بدن جسمی وقتی برای سکونت در زمینی که ایشان برای ما آفرید می آمدیم.
اگر، بعداً درطولِ تجربۀ فناپذیرمان، ما برگزیدیم ”همۀ چیزهائی را که خداوند، خدای [مان] به [ما] فرمان [میدهد] انجام دهیم،” ما ”مرحلۀ دوّم زندگی” مان را حفظ می کنیم. معنایش اینست که ما با گزینشهای خود به خدا [و خودمان] سر سپردگی و ظرفیّت مان را با زیست براساس قانون الهی خارج از حضور او و در یک بدن جسمی با همۀ قدرتها، اشتها ها و هوس ها نشان می دهیم. آیا می توانیم بدن را کنترل کنیم تا اینکه وسیله ای باشد و نه کارفرمای روح مان شود؟ آیا می توانیم قابل اعتماد به قدرتهای الهی هم در این زمان و هم در ابدیّت باشیم، منجمله قدرت آفریدن زندگی؟ آیا شخصاً بر پلیدی چیره خواهیم شد؟ آنهائی که کردند، ”شکوه همیشگی و ابدی بر سرشان اضافه خواهد شد”—یک جنبۀ بسیار چشمگیر آن شکوه یک بدن جسمی رستاخیز، فنا ناپذیر و شکوهمند خواهد بود.9 جای تعجّب نیست که ما در مورد این امکانات و وعده های شکوهمند ”از شادی فریاد زدیم”.10
حدّ اقل چهار چیز برای موفقیّت این برنامۀ الهی ضروری است.
اوّل آفریدن زمین به عنوان محل سکونت ما بود. هر چه که جزئیات جریان آفرینش بود، ما می دانیم که آن اتّفاقی نبود بلکه آن توسّط خدای پدر کارگردانی وبا عیسی مسیح اجرا شد—”همه چیز توسّط او ساخته شد؛ و بدون او هیچ چیزی ساخته نشد.”11
دوّم وضعیّت فنا پذیری است. آدم و حوّا بجای همه کسانی که برگزیده بودند در برنامۀ بزرگ شادی پدر شرکت کنند عمل کردند.12 سقوط آنها شرایط مورد نیاز برای تولّد جسمی ما و برای یک تجربه فانی و یاد گیری در خارج از حضور خدا را ایجاد کرد. با سقوط آگاهی از نیکی و پلیدی و قدرت خدا دادی برای انتخاب کردن آمد.13 سرانجام، سقوط مرگ جسمی مورد نیاز را آورد تا زمان ما در فنا پذیری را موقّتی کند تا اینکه ما برای همیشه در گناهان ما زندگی نکنیم.14
سوّم رستگاری از سقوط می باشد. ما نقش مرگ را در برنامۀ پدربهشتی مان می بینیم، امّا آن برنامه بدون راهی برای چیره شدن بر مرگ جسمی و روحی درآخرت، بدون اعتبار می شد. بنابراین، یک باز خرید کننده، تنها پسر متولّد شدۀ خدا، عیسی مسیح، رنج برد و مُرد تا برای سر پیچیدگی آدم و حوّا کفّاره دهد، بدان وسیله رستاخیز و فنا ناپذیری را برای همه فراهم کرد. و از آنجائی که هیچ یک از ما کاملاً و به طور دائم مطیع قانون مژده نخواهیم بود، کفّارۀ او نیز ما را از گناهان مان به شرط توبه کردن می آمرزد. با لطف و مرحمت کفّاره ناجی با ارائۀ آمرزش گناهان و تقدیس جان، ما می توانیم از لحاظ روحی دوباره متولّد شویم و با خدا تطبیق داده شویم. مرگ روحی مان—جدائی ما از خدا—به پایان خواهد رسید.15
چهارم، و بلاخره، زمینه برای تولّد جسمی و تولّد دوبارۀ روحانی ما در ملکوت خدا است. برای موفّق شدن کار او در ”[بالا بردن] ما با خودش،”16 خدا مقرّرکرد که مردان و زنان باید ازدواج کنند و فرزندانی به دنیا آورند، بدان وسیله در مشارکت با خدا، بدنهای جسمی بیافرینند، که کلیدی برای امتحان در زندگی فانی و ضروری برای شکوه ابدی با او است. او همچنین مقرّر کرد که پدران و مادران خانواده هائی برقرارکنند و فرزندان خودرا در نور و حقیقت بزرگ کنند،17 آنها را به امید در مسیح رهبری کنند. پدربه ما فرمان می دهد:
”این چیزها را بطور رایگان به فرزندان تان بیاموزید، گفتا:
”که … آنقدرکه شما توسّط آب، و خون، و روح، به دنیائی که من ساخته ام، به دنیا آمدید، وسپس از خاک به یک جان زنده تبدیل شدید ، حتّی که شما باید دوباره به پادشاهی بهشت، از آب و از روح [مقدّس] متولّد شوید، و توسّط خون پاک شوید، حتّی خون تنها متولّد شدۀ من، تا اینکه از همۀ گناه تقدیس شوید، واز کلمات زندگی ابدی در این دنیا و زندگی ابدی در دنیای آینده، حتّی از آن شکوه فنا ناپذیر لذّت ببرید.”18
دانستن اینکه چرا ما حضور پدر بهشتی مان را ترک کردیم و برای بازگشت و رفتن به بالاترین حدّ با او چه لازم است، آن بسیار روشن می شود که هیچ چیزی نسبت به زمان ما بر روی زمین نمی تواند از دو پیش نیاز ابدی زندگی و تولّد جسمی و تولّد دوبارۀ روحی، مهمتر باشند. با نقل از سخنان دیتریک بونحافر، ”این مقام” ازدواج، ”آن سمت مسئولیّت نسبت به … انسانها،” است که این مؤسّسۀ الهی ”از بالا، از خدا” را اشغال می کند. او ”حلقه ای است در زنجیرۀ نسلها” هم اینجا و بعداً—نظم بهشت.
یک خانوادۀ بنا شده بر پایۀ ازدواج یک مرد و زن بهترین زمینه برای رشد برنامۀ خدا را تأمین می کند—آن زمینه برای تولّد کودکان است، که در پاکی و بی گناهی از طرف خدا می آیند، و محیط زیستی برای یادگیری و آماده سازی که آنها برای یک زندگی فانیِ موفّق و زندگی ابدی در دنیای آینده نیاز دارند. داشتن تعداد مهمّی از خانواده هائی که بر پایۀ چنین ازدواج هائی بنا شده اند برای بقا و رشد جوامع حیاتی است. به همین دلیل است که جامعه ها و ملّت ها معمولاً ازدواج و خانواده را به عنوان مؤسّسات ممتاز تشویق و محافظت کرده اند. این هرگز فقط در مورد عشق و شادی بزرگسالان نبوده است
قضیۀ علم اجتماعی در مورد ازدواج و برای خانواده ها که با یک مرد و زن مزدوج رهبری می شوند قانع کننده است.19 و بنابراین ”ما هشدار می دهیم که ازهم پاشیدگی خانواده بر افراد، جوامع و ملّت ها فاجعه های پیشگوئی شده توسّط پیامبران باستانی و کنونی را بوجود خواهند آورد.”20 امّا ادّعای ما در مورد نقش ازدواج و خانواده براساس علم اجتماعی نیست بلکه بر اساس حقیقی است که آنها آفرینش خدا هستند. این او است که در آغاز آدم و حوّا را به شکل خود، مرد و زن آفرید و آنها را به عنوان زن و شوهرپیوند داد تا ”یک بدن” شوند و تکثیر کرده و زمین را پُر کنند.21 هر فردی دارای نگار الهی است، امّا آن در اتّحاد ازدواج مرد و زن با یکی بودن است که ما شاید به کامل ترین معنای داشتن نگار خدا—مرد و زن دست یابیم. نه ما و نه هیچ فانی دیگری می تواند این نظم الهی ازدواج را تغییر دهد. این یک اختراع انسان نیست. چنین ازدواجی در واقع ”از بالا، از خدا است” و به یک اندازه بخشی از برنامۀ شادمانی و سقوط و کفّاره است.
دردنیای قبل از زندگی فانی، شیطان برعلیه خدا و برنامۀ او شورش کرد، و مخالفت او با شدّت بیشتری رشد می کند. او برای دلسردی از ازدواج کردن و تشکیل خانواده مبارزه می کند، و جائیکه ازدواج ها و خانواده ها شکل می گیرند، او می خواهد آنها را به هم بزند. او به هر چیزی که در مورد روابط جنسی انسان مقدّس است حمله می کند، آن را از مفهوم ازدواج با انواع بیشماری از ظاهراَ افکار و اعمال غیر اخلاقی با شدّ ت جدا میکند. او در جستجوی معتقد کردن مردان و زنان است که ارجعیّت ازدواج و خانواده می توانند نادیده گرفته شده یا برکنار گذاشته شوند، یا حدّاقل اولویّت کمتری در مقایسه با شغلها، دیگر دستاورد ها و جویش برای خود پرورانی و آزادی فردی داشته باشند. مطمئنعاَ شیطان خوشحال است وقتی پدران و مادران در آموزش و پرورش فرزندان خود به ایمان داشتن به مسیح و روحاً دوباره متولّد شدن غفلت میکنند. برادران و خواهران، بسیاری از چیزها خوب هستند، بسیاری مهّم هستند، امّا فقط چند تائی ضروری هستند.
اعلام حقایق اساسی نسبت به ازدواج و خانواده مبنی بر نادیده گرفتن یا کم ارزش کردن فداکاری و موفقیّت های آنهائی که تاکنون برایشان موقعیّت ایده آل خانوادگی واقعیّت نمی باشد، نیست. برخی از شما از برکات ازدواج برخوردار نیستید، به دلایلی شامل از: کمبود یک دلدرا واقعی، احساس علاقه به هم جنس داشتن، اشکالات جسمی یا روانی، یا به سادگی ترس از شکست خوردن که، حدّاقل برای لحظه ای، بر ایمان چیره می شود. یا شما شاید ازدواج کرده اید، امّا آن ازدواج به پایان رسیده است، و شما آنچه را که انجام دادنش برای دو نفر با هم مشکل است به تنهائی اداره می کنید. برخی از شما که ازدواج کرده اید نمی توانید بچّه دارشوید علیرغم خواسته های عمیق ودعا های التماسی.
با این حال، هر کسی هدیه هائی دارد؛ هر کسی استعداد هائی دارد؛ هر کسی در بوقوع پیوستن برنامۀ الهی می تواند در هر نسلی کمک کند. بسیاری خوب هستند، بسیاری ضروری هستند—حتّی گاهی اوقات همۀ آنچه را که برای اکنون ضروری است می توان در شرایط کم ایده آل به انجام رساند. بسیاری از شما بهترین سعی خود را می کنید. و وقتی شما که سنگین ترین سختی های زندگی فانی را تحمّل می کنید برای دفاع از برنامۀ خدا برای تجلیل کردن فرزندان او بلند می شوید، ما همه آماده به پیشروی هستیم. با اعتماد به نفس ما شهادت می دهیم که کفّارۀ عیسی مسیح پیش بینی کرده و در پایان، همۀ محرومیّت و از دست داده شده ها را برای کسانی که به او رو می آورند جبران خواهد کرد. هیچ کسی پیش گزین نشده، که کمتر از همۀ آنچه که پدر برای فرزندانش دارد دریافت کند.
اخیراً یک مادر جوان بطور محرمانه اضطرابش را دربارۀ کمبودی اش نسبت به این بالاترین وظیفه به من گفت. من حسّ کردم که مسائلی که او را نگران میکرد کوچک بودند و او نیاز نداشت نگران باشد، او وظایفش را خوب انجام می داد. امّا من می دانستم که او فقط می خواست خدا را راضی کند و به اعتماد او محترم باشد. من اطمینان خاطردادم، و در دلم التماس کردم که خدا، پدر بهشتی او، آن مادر جوان را با عشق خود و با گواهی از راضی بودنش همچنانکه در انجام کار های او است یاری دهد.
امروز آن دعای من است برای همۀ ما. انشاالله که ما درنظر ایشان تأیید یابیم. انشاالله که ازدواجها شکوفا شوند و خانواده ها رونق بگیرند، و مگر تمامی این برکات در زندگی فانی قسمت ما باشند یا نه، انشاالله که موهبت خداوند شادمانی برای حالا و ایمان نسبت به وعده های آینده را بیاورد. بنام عیسی مسیح، آمین.