آیا به اندازۀ کافی خوب هستم؟ آیا به مقصد خواهم رسید؟
اگر براستی تلاش کرده و توجیه نکنید یا یاغی نباشید—مداوم توبه کنید و برای فضل خدا شفاعت نمائید—مثبتاً ”به اندازۀ کافی خوب خواهید بود.”
خواهران و برادران عزیز، چه نعمت بزرگی است که دور هم جمع شده و توسّط خدمتگزاران خداوند.تعلیم داده می شویم. آیا شگفت انگیز نیست که پدر بهشتی ما را به راه های مختلف راهنمائی کرده و برکت میدهد؟او براستی میخواهد که ما به نزد او برگردیم.
از طریق یک سری از مرحمت ها، بعنوان دکتر جوانی از مدرسۀ پزشکی، برای تخصّص در پزشکی اطفال در یک بیمارستان بسیار-مهم، با رقابت قبول شدم. وقتیکه با پزشیاران دیگر ملاقات کردم، احساس کردم که بیهوش ترین آنها هستم و کمترین آمادگی را دارم. فکر کردم بهیچ وجه نمیتوانم خودم را به پای آنها برسانم.
در اوایل سه ماه، من شبی دیر وقت در ایستگاه پرستاران در بیمارستان نشسته بودم، به تناوب با حالت گریه و خواب آلود داشتم مدارک پذیرفتن پسر کوچکی را که مبتلا به سینه پهلو بود مینوشتم. من هرگز در زندگی ام چنین احساس دلسردی نکرده بودم. من نمی دانستم چگونه بیماری سینه پهلوی یک کودک ١-ساله را مداوا کنم. در شگفت ماندم که آنجا چه می کنم.
درست در.همان لحظه، یکی از پزشکیاران ارشد بیمارستان دست خود را روی شانۀ من گذاشت. او از من پرسید در چه حالی هستم، و من از سرخوردگی و ترس با او سخن گفتم. جواب او زندگی مرا عوض کرد. او گفت چگونه او و همۀ پزشکیاران ارشد دیگر بمن افتخارکرده و احساس میکنند که من یک دکتر عالی خواهم شد. به اختصار، او بمن ایمان داشت زمانی که حتّی من به خودم ایمان نداشتم.
همانند تجربۀ خود من، اعضای کلیسا اغلب می پرسند، ”آیا من به اندازۀ کافی خوب هستم؟ ” یا ”آیا من براستی به ملکوت بهشتی خواهم رسید؟” البتّه، چنین چیزی مانند ”به اندازۀ کافی خوب بودن” وجود ندارد. هیچکس از ما هرگز نمیتواند رستگاری را خودش” بدست آورد” یا ”شایستۀ” آن باشد، امّا آن طبیعی است که در شگفت باشیم که آیا در درگاه خداوند قابل قبول هستیم، برای اینست که من این سؤالات را درک می کنم.
بعضی اوقات وقتی ما به کلیسا می رویم، حتّی با دعوت های صمیمی برای بهبود ساختن خود دلسرد می شویم. در خود می اندیشم، ”من نمی توانم همۀ اینها را انجام دهم” یا اینکه، ”من به اندازۀ دیگران خوب نخواهم بود.” شاید احساس ما مشابه احساس من در آن شب در بیمارستان باشد.
لطفاً برادران و خواهران محبوب من، ما نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم. ما خود را بدون جهت با رقابت و مقایسه شکنجه میدهیم. ما اشتباهاً ارزش خود را با آن چیز هائی که داریم یا نداریم و با عقاید دیگران مورد قضاوت قرار می دهیم. اگر باید مقایسه کنیم، بگذارید مقایسه کنیم که چگونه در گذشته بودیم و امروز چگونه هستیم—و حتّی در آینده چگونه خواهیم بود. تنها نظریّه ای از ما که مهم است اینست که بدانیم پدر بهشتی در بارۀ ما چه فکر می کند. لطفاً صمیمانه از او بخواهید که در بارۀ شما چه فکر میکند. او با عشق ما را تصحیح خواهد کرد امّا هرگز دلسردمان نخواهد کرد؛ آن حیلۀ شیطان است.
اجازه دهید راست و روشن بگویم. جواب برای سؤالات” آیا من به اندازۀ کافی خوب هستم؟” و آیا ”به مقصد خواهیم رسید؟” ”بلی! شما به اندزۀ کافی خوب خواهید بود” و ”بلی، شما به مقصد خواهید رسید تا آنجائیکه توبه کرده و از توجیه یا یاغیگری اجتناب کنید” خدای بهشت یک داور بدون احساس نمیباشد که ما را بدون دلیل از بازی اخراج کند. او پدر مهربان کامل ما می باشد، که بیش از هر چیز آرزو دارد که فرزندانش بسوی او برگردند و با او جاودانه زندگی کنند. او براستی تنها فرزند مولودش را داد که ما تباه نشده بلکه زندگی جاودانه داشته باشیم!1لطفاً باور کنید، و لطفاً امید و آرامش داشته باشید، به این حقیقت ابدی. پدر بهشتی ما قصد دارد که ما به مقصد برسیم! آن کار و شکوه او است.2
من روشی را که رئیس گوردن بی. هینکلی برای تدریس این اصل بکار میبرد دوست دارم. در چند موارد مختلف شنیدم که گفت، ”برادران و خواهران، آنچه خداوند از ما میخواهد اینست که بکوشیم، امّا شما باید براستی بکوشید!”3
”کوشش حقیقی ”یعنی بهترین عمل خود را کردن، دانستن آنچه که باید بهبودش کنیم، باید و دوباره کوشش نمائیم. با تکرار این عمل، ما به خداوند نزدیکتر و نزدیکتر میشویم، و روح او را بیشتر و بیشتر احساس میکنیم،4 و از او بیشتر فضل، یا کمک می گیریم.5
من گاهی فکر میکنم تشخیص نمی دهیم چقدر خداوند میخواهد بما کمک کند. من بیانات ارشد دیوید آ. بدنار را دوست دارم که گفت:
”اکثر ما بطور وضوح می فهمیم که کفّاره دادن برای گناهکاران است. ولیکن، من مطمئن نیستم، که ما میدانیم و درک می کنیم که کفّاره دادن برای پرهیزکاران هم می باشد. …
”… کفّاره بما کمک میکند که پیروز شویم و از بدی دوری جوئیم و خوبی کنیم و نیکوکار گردیم …
”‘… آن … از طریق فضل خداوند است که افراد … برای امور نیک قدرت و توانائی دریافت می کنند که در غیر اینصورت نمی توانستند قادر به[ انجام] آن باشند.… این فضل یک قدرت توان ساز…’ [لغتنامۀ انجیل، ”فضل”؛ تأکید اضافه شده ] … یا کمک بهشتی است که هر یک از ما شدیداً به آن احتیاج داریم تا شایستۀ ملکوت بهشتی باشیم.”6
تنها کاری که باید برای دریافت این کمک بهشتی بکنیم اینست که آنرا درخواست بکنیم و سپس بر روی الهاماتی که دریافت می کنیم عمل نمائیم.
خبر خوب اینست که اگر از ته دل توبه کرده ایم، گناهان پیشین ما را از ترّقی باز نخواهند داشت. مورونای در مورد خلاف کاران زمان خود بما می گوید: ”امّا مادامیکه با نیّت پاک، توبه کردند و آمرزش خواستند، آنها بخشیده شدند.”7
و خداوند خودش از گناهکاران گفت:
”اگر او به گناهانش در نزد شما و من اعتراف کند، و از ته دل توبه نماید، شما باید او را ببخشید، و من هم او را خواهم بخشید.
”بلی، مادامیکه مردمان من توبه کنند گناهان شان را بر علیه من خواهم بخشید.”8
اگر صمیمانه توبه کنیم، خدا واقعا ًما را می بخشد، حتی اگر ما آن گناه را مکرّراً انجام داده باشیم. همانطور که ارشد جفری آر. هالند گفت: ”هر چند فرصت هائی که فکر می کنید از دست داده اید، هر چند اشتباهاتی را که احساس می کنید کرده اید … ، من گواهی میدهم که از حدّ مرز عشق الهی نهگذشته اید. امکان ندارد که شما بتوانید از نور بی نهایت کفّاره مسیح پائین تر نزول کنید.”9
این به هیچ وجه به این معنی نیست که گناه کردن خوب است. گناه همواره پیامد هائی دارد. گناه همیشه به گناهکار و کسانی که تحت تأثیر گناه هستند آسیب و لطمه میزند.و توبۀ حقیقی هرگز آسان نیست.10 علاوه بر آن، لطفاً بدانید که حتّی اگر خدا از خطا و لکّۀ گناهان مان بگذرد وقتیکه از ته دل توبه می کنیم، او ممکن است پیامد های گناهان ما را بر طرف نکند. بعضی اوقات اثرات آنها در تمام زندگی با ما خواهند بود. و بدّترین گناه آنست که از پیش برنامه ریزی شده باشد، وقتی که کسی می گوید، ”من حالا گناه میکنم و بعداً توبه.” من عقیده دارم که این امری جدّی برعلیه فداکاری و رنج عیسی مسیح است.
خداوند خودش اعلام کرد، ”برای من خداوند امکان پذیر نیست که به گناه با کمترین درجۀ تخفیف بنگرم.”11
و آلما اظهار داشت،” ببینید، من به شما میگویم، شرارت هرگز خوشبختی نبوده است.”12
یکی از دلایلی که گفتۀ آلما مخصوصاً حقیقت دارد اینست که با تکرار گناه، ما خود را از روح القدُس جدا میسازیم، مأیوس میشویم و توبه نمی کنیم. امّا من تکرار میکنم، به علّت کفّارۀ ناجی، ما میتوانیم توبه کرده و کاملاً بخشیده شویم، به محض آنکه توبۀ ما صادقانه است.
آنچه ما نمیتوانیم انجام دهیم توجیه کردن در عوض.توبه کردن است. این با توجیه خودمان در گناهان عملی نخواهد بود با گفتن، ”خدا میداند که آن برای من سخت است، بنابراین مرا همینطور که هستم می پذیرد.” ” کوشش واقعی” بدین معنی است که ما آنرا با معیارهای خداوند همگام کنیم، که به روشنی در سؤالاتی که برای دریافت مجوّز معبد پرسیده می شوند تفسیر شده است.
مطلب دیگری که ما را از رفتن به بهشت و از دریافت کمکی که لازم داریم باز میدارد یاغیگری می باشد. در کتاب موسی، یاد می گیریم که شیطان از بهشت بخاطر یاغیگری رانده شد.13 ما یاغیگر هستیم هر وقتی که در قلبمان می گوئیم، ”من به خدا احتیاج ندارم، و مجبور نیستم توبه کنم.”
بعنوان دکتر کودکان در واحد مراقبت شدید، میدانم که اگر فردی دستورات پزشکی را بدرستی و بطور لازم انجام ندهد،آن به مرگ فیزیکی منجر می شود. همینطور، وقتی ما بر علیه خدا یاغیگری می کنیم،تنها امید و کمک خود را انکار می کنیم، که عیسی مسیح است، که بسوی مرگ روحی هدایت می کند. هیچ یک از ما به تنهائی نمی توانیم آنرا انجام دهیم. هیچکدام از ما ”به اندازۀ کافی خوب نخواهیم بود،” مگر از طریق حُسن و مرحمت عیسی مسیح.14 امّا چون خدا به انتخاب ما احترام میگذارد، بدون کوشش هم نمیتوانیم نجات یابیم. و آن تعادلی است که بین مرحمت او و کوشش ما انجام میگیرد. ما میتوانیم به مسیح امیدوار باشیم زیرا او می خواهد بما کمک کرده و ما را عوض کند. در واقع، او قبلاً شما را کمک می کند. فقط تأمّل کنید و کمک او را در رندگیتان تشخیص دهید.
من گواهی میدهم که اگر شما واقعاً کوشش کنید و توجیه نکنید و یاغیگر نباشید—مکرّراً توبه کنید و فضل، و کمک، مسیح را در خواست نمائید—مثبتاً ”به اندازۀ کافی خوب خواهید بود،” که قابل پذیرش در پیش خداوند است؛ شما به ملکوت بهشتی راه خواهید یافت، در مسیح کامل خواهید بود؛ وشما برکات و شکوه و لذّتی را که خدا برای همۀ فرزندانش خواهان است دریافت خواهید کرد—مخصوصاً من و شما. من گواهی میدهم که خدا زنده است و می خواهد که به خانه برگردیم. من گواهی میدهم که عیسی زنده است.به نام عیسی مسیح،آمین.