یک شادی والاتر
باشد که همهٔ ما به دنبال یافتن شادی والاتری باشیم که از وقف زندگی خود به پدر آسمانی و پسر محبوب او حاصل میشود.
سه دهه است که این توفیق بزرگ را داشتهام که در همایش عمومی [کلیسا] سخنرانی کنم. در طول این مدت، افراد زیادی از سراسر جهان در مورد این پیامها از من سؤال کردهاند. اخیراً یک سؤال بخصوصی دائماً مطرح میشود. معمولاً به این صورت است: «ارشد اُکتدورف، من با دقت به آخرین سخنرانی شما گوش دادم، اما … چیزی دربارهٔ هوانوردی نشنیدم.»
خُب، بعد از امروز، شاید برای مدتی این سؤال را نشنوم.
دربارهٔ «رقص شادیآور ابرهای غلتان شکافته شده از پرتو خورشید»
باورکردنی نیست که فقط ۱۲۰ سال پیش بود که ویلیبر و اورویل رایت برای اولین بار از روی شِنهای کیتی هاوک، در کارولینای شمالی بلند شدند و پرواز کردند. چهار پرواز کوتاه در آن روز دسامبر، دنیا را تغییر داد و درِ یکی از بزرگترین اختراعات تاریخ جهان را گشود.
پرواز در آن روزهای اولیه خطرناک بود. برادران [رایت] از آن آگاهی داشتند. پدرشان، میلتون، هم به این موضوع آگاه بود. در واقع، او آنقدر از اینکه هر دو پسرش را در یک سانحهٔ هوایی از دست بدهد، وحشت داشت که آنها به او قول دادند، هرگز با هم پرواز نکنند.
و آنها هرگز با هم پرواز نکردند - به استثنای یک بار. هفت سال پس از آن روز تاریخی در کیتی هاوک، میلتون رایت سرانجام رضایت داد و شاهد پرواز همزمان ویلیبُر و اورویل برای اولین بار شد. پس از فرود آمدن، اورویل پدرش را متقاعد کرد که او اولین و تنها پرواز خود را انجام دهد تا بتواند خودش ببیند که پرواز کردن چه حسی دارد.
هنگامی که هواپیما از زمین بلند شد، میلتون ۸۲ ساله چنان در هیجان پرواز غوطه ور شد که تمام ترسش از او ریخت. اورویل از شادی سر از پا نمیشناخت، در حالی که پدرش با خوشحالی فریاد میزد: «بالاتر، اورویل، بالاتر!»
دل او با دل من همخوانی داشت!
شاید دلیل اینکه گهگاهی دربارهٔ هوانوردی صحبت میکنم این است که کمی از احساسات برادران رایت را درک میکنم. من هم «طعم پرواز را چشیدهام و با چنان شادیای بر روی بالهای نقرهای خنده، در آسمان رقصیدهام.»
اولین پرواز برادران رایت، که تنها ۳۷ سال قبل از تولد من اتفاق افتاد، درهای ماجراجویی، شگفتی و شادی ناب را به روی زندگی من گشود.
با این حال، هر چقدر هم که این شادی حیرت آور باشد، شادیای حتی والاتر از آن وجود دارد. امروز، به یاد فریاد شوقآمیز میلتون رایت، «بالاتر، اورویل، بالاتر!» میخواهم در مورد این شادی والاتر صحبت کنم؛ اینکه از کجا میآید، چگونه وارد قلبهایمان میشود و چگونه میتوانیم آن را بیشتر تجربه کنیم.
هدف نهایی وجود انسان
احتمالا نیازی به گفتن نیست که همه خواهان شادمانی هستند. با این حال، بدیهی است که همه شادمان نیستند. متأسفانه، به نظر میرسد که برای بسیاری از مردم، شادمانی به سختی به دست میآید.
چرا اینطور است؟ اگر شادمانی تنها چیزی است که ما انسانها بیش از هر چیز دیگری خواهان آن هستیم، چرا در پیدا کردنش چنین ناموفق هستیم؟ به تعبیر یک آهنگ کانتری، شاید ما به دنبال شادی در مکانهای اشتباه میگشتیم.
کجا میتوانیم به شادمانی دست پیدا کنیم؟
پیش از آن که در مورد چگونگی یافتن شادی صحبت کنیم، اجازه دهید تأیید کنم که افسردگی و سایر چالشهای دشوار ذهنی و عاطفی واقعی هستند و پاسخ - صرفاً «سعی کنید شادتر باشید» نیست. هدف من امروز کم اهمیت جلوه دادن یا کوچک شمردن مسائل مربوط به سلامت روان نیست. اگر با چنین چالشهایی روبرو هستید، من در غم شما شریک هستم و من در کنارتان میایستم. برای برخی از مردم، یافتن شادی ممکن است شامل کمک گرفتن از متخصصان سلامت روان آموزشدیدهای باشد، کسانی که زندگی خود را وقف هنرِ بسیار مهمِ خود کردهاند. بابت چنین کمکی باید سپاسگزار باشیم.
زندگی دنبالهای بیپایان از فراز و نشیبهای احساسی نیست. «زیرا ناگزیر باید، که دوگانگی در همۀ چیزها باشد.» و اگر خود خدا گریه کند، همانطور که کُتب مقدّس تأیید میکنند، پس البته من و شما هم گریه خواهیم کرد. احساس غم به معنی شکست نیست. در این دنیا، شادی و غم همواره با هم همراه هستند. من هم مثل همهٔ شما، سهم خودم را از ناامیدی، غم، اندوه و پشیمانی چشیدهام.
با این حال، سپیده دم باشکوهی را نیز برای خودم تجربه کردهام که روح را چنان سرشار از شادی میکند که به سختی میتوان آن را در خود نگه داشت. من دریافتهام که این آرامش و اعتماد درونی، حاصلِ پیروی از منجی و گام نهادن در مسیر اوست.
آرامشی که او به ما میبخشد، مانند آرامشی نیست که دنیا میدهد. آن بهتر است. بلکه والاتر و مقدّستر است منجی گفت، «من آمدهام تا آدمیان حیات یابند و آن را به طور كامل داشته باشند.»
مژده عیسی مسیح واقعاً «مژده شادی بزرگ» است! این پیامی است سرشار از امیدی بی همتا! پیامی از یوغ زدن و بار سبک کردن. از روشنایی بخشیدن از لطف آسمانی، درک والاتر، پیمانهای مقدّستر، امنیت جاودان و شکوه ابدی!
شادی بخش مرکزی در برنامهٔ خدا برای فرزندانش هست. این همان چیزی است که شما برای آن خلق شدهاید—«تا [شما] شادی داشته باشید»! شما برای این ساخته شدهاید!
پدر آسمانی ما، راه رسیدن به شادمانی را پنهان نکرده است. پیچیده نیست. برای همه در دسترس است!
آن به کسانی که راهِ پیروی را در پیش میگیرند، از تعالیم و الگوی رفتاری منجی پیروی میکنند، فرمانهای او را حفظ میکنند و پیمانها را ارج میگذارند، وعده داده شده است. چه وعدۀ باشکوهی!
خدا چیز فراتری برای ما در نظر گرفته است
همهٔ ما افرادی را میشناسیم که میگویند برای شادمانی به خدا نیاز ندارند و بدون دین هم خوشحال هستند.
احساسات آنها را درک میکنم و به آنها احترام میگذارم. پدر مهربان ما در آسمان میخواهد همهٔ فرزندانش تا آنجایی که ممکن باشد شادی داشته باشند، پس دنیا را پر کرده است از زیبایی، لذتها و سرگرمیهای سالم، «تا هم چشم را خوشنود کند و … هم دل را خوشحال.» برای من، پرواز، شادی بزرگی به ارمغان آورد. دیگران این شادی را در موسیقی، در هنر، در سرگرمیها یا در طبیعت پیدا میکنند.
با دعوت از همه و با به اشتراک گذاشتن مژدهٔ شادی بزرگ منجی، ما هیچ کدام از این منابع شادی را نادیده نمیگیریم. ما فقط میگوییم که خداوند چیزهای بهتری برای ما رقم زده است. شادیای والاتر و عمیقتر، شادیای فراتر از هر آنچه دنیا به ما میدهد. این یک شادی است که در برابر دل شکستگی دوام میآورد، در هر غمی پا برجاست و تنهایی را کاهش میدهد.
در مقابل، شادکامی دنیوی پایدار نیست. آن نمیتواند. طبیعت همه چیزهای زمینی پیر شدن، پوسیدگی، فرسودگی یا کهنه شدن است. اما شادیِ الهی جاویدان است، زیرا خدا جاودان است. عیسی مسیح آمد تا ما را از فانی بودن دنیا بالا برد و پلیدی را با پاکدامنی جایگزین کند. تنها اوست که چنین قدرتی دارد و تنها شادی اوست که همیشگی است.
اگر احساس میکنید که در زندگیتان بیشتر به چنین شادیای نیاز دارید، از شما دعوت میکنم به مسیر پیروی از عیسی مسیح و راه او قدم بگذارید. این یک سفر یک عمر است — و فراتر از آن. اجازه بدهید چند قدم ابتدایی برای شروع این سفر شایسته به سوی کشفِ شادی واقعی به شما پیشنهاد کنم.
به خدا نزدیک شوید
آیا زنی را در [کتاب] عهد جدید به خاطر میآورید که ۱۲ سال مبتلا بودن به بیماری خونریزی را تحمل کرد؟ او تمام داراییاش را صرفِ طبیبان کرده بود، اما وضعیتش بدتر هم شد. او دربارهٔ عیسی شنیده بود؛ قدرت او در شفا دادن، مشهور بود. امّا آیا او میتوانست او را شفا دهد؟ و چطور میتوانست به او نزدیک شود؟ بیماریش او را طبقِ قانون موسی «ناپاک» میکرد، و به همین دلیل او مجبور بود از دیگران دوری کند.
نزدیک شدن به مسیح و تقاضای شفا، غیرقابل تصور به نظر میرسید.
با این حال، او فکر کرد «حتّی اگر دست خود را به لباسهای او بزنم، خوب خواهم شد.»
سرانجام ایمانش بر ترسش غلبه کرد. با وجودِ سرزنش دیگران، او به سوی منجی رفت.
سرانجام توانست به او نزدیک شود. دستش را دراز کرد.
و شفا یافت.
آیا ما همگی کمی شبیه این زن نیستیم؟
ممکن است دلایل زیادی وجود داشته باشد که چرا ما در نزدیک شدن به منجی تردید داریم. ممکن است مورد تمسخر یا سرزنش از طرف دیگران قرار گیریم. در غرور خود، ممکن است احتمال وجود چیزی به این سادگی و با این همه ارزش را رد کنیم. شاید فکر کنیم که وضعیت ما به نحوی ما را از شفای او محروم می کند - یا اینکه گناهانمان آنقدر زیاد است و یا از او بسیار فاصله گرفتهایم.
مانند این زن، آموختهام که اگر به خدا نزدیک شویم و دست دراز کنیم تا او را لمس کنیم، در واقع می توانیم شفا، آرامش و شادی پیدا کنیم.
به دنبال الگوها بگردید.
عیسی تعلیم داد: «بجویید و پیدا خواهید كرد.»
من باورر دارم این جملهی ساده نه تنها یک وعدهٔ معنوی است، بلکه حقیقتی مسلم است.
اگر به دنبال دلایلی برای خشم، تردید، تلخی یا تنها بودن بگردیم، حتما آنها را پیدا خواهیم کرد.
با این حال، اگر به دنبال شادی باشیم – اگر به دنبال دلایلی برای شادی و پیروی از منجی باشیم، آنها را خواهیم یافت.
ما به ندرت چیزی را پیدا میکنیم که به دنبال آن نباشیم.
آیا به دنبال شادی هستید؟
بجویید و پیدا خواهید كرد.
بارهای یكدیگر را حمل كنید
عیسی تعلیم داد: «دادن از گرفتن فرخندهتر است.»
آیا ممکن است در جستجوی شادی، بهترین راه برای پیدا کردن آن، فرا آوردن خرسندی برای دیگران باشد؟
برادران و خواهران، شما میدانید و من میدانم که این درست است! شادی مانند یک بشکه آرد یا یک کوزه روغن است که هرگز تمام نمیشود. شادی واقعی زمانی چند برابر میشود که به اشتراک گذاشته شود.
به چیز بزرگ یا پیچیده ای نیاز ندارد.
ما میتوانیم کارهای سادهای انجام دهیم.
مثل دعا کردن برای کسی با تمام وجود.
یک تعریف صمیمانه.
کمک به کسی که احساس خوش آمد، احترام، ارزش و دوست داشتن بکند.
به اشتراک گذاری یک نوشتهٔ مقدّس مورد علاقه[مان] و معنایش برای ما.
یا حتی فقط با گوش دادن [به شخصی].
«هنگامی که شما در خدمت همنوعان خود هستید تنها در خدمت خدایتان هستید،» و خدا سخاوتمندانه مهربانی شما را جبران خواهد کرد. شادیای که به دیگران میبخشید، با «پیمانهٔ درست، فشرده و تکانداده شده، و لبریز به شما باز خواهد گشت.»
چکار باید بکنیم؟
در طول روزها، هفته ها و ماه های آینده، اجازه دهید از شما دعوت کنم که:
-
با کوشش صادقانه و از ته دل، برای نزدیک شدن به خدا وقت بگذارید.
-
با کوشایی به دنبال لحظات امید، آرامش و شادی باشید.
-
شادی را به اطرافیان خود بیاورید.
برادران و خواهران عزیزم، دوستان عزیز، هنگامی که کلام خدا را برای درک عمیقتر برنامهٔ جاویدان خدا جستجو کنید، این دعوتها را بپذیرید و کوشش کنید تا در مسیر او گام بردارید، «آرامش الهی كه بالاتر از فهم بشر است» را تجربه خواهید کرد، حتی در میان اندوهها. با اندازهای بیشتر، عشق بیپایان خدا در قلب شما افزایش خواهد یافت. طلوع نور سِلِستیالی بر تاریکی سختیهایتان نفوذ خواهد کرد و شما شروع به چشیدن شکوه و شگفتیهای وصفناشدنی دنیای کامل و نادیدنی آسمانی خواهید کرد. احساس خواهید کرد روحتان از گرانش این دنیا سبک شده و بالا میرود.
و شاید مانند میلتون رایت، با خوشحالی صدایتان را بلند کنید و با شادی فریاد بزنید: «بالاتر، پدر، بالاتر!»
باشد که همهٔ ما به دنبال یافتن شادی والاتری باشیم که از وقف زندگی خود به پدر آسمانی و پسر محبوب او حاصل میشود. این دعا و برکتِ صادقانهٔ من است، بنام مقدّس عیسی مسیح، آمین.